کابینت آشپزخانه، در قرن بیستم اختراع شد. پیشرو ساخت کابینتها، که در ابتدا جزو ساختمان هم نبودند و مبلمان به حساب میآمدند، شرکت هوسییر بود در دههٔ ۱۹۱۰، کابینتهای این شرکت که فضاهای ذخیرهسازی و سطوح کار داشت، تا پیش از سال 1920، دو میلیون دستگاه فروش کرد.
طراحی کابینتهای قبل از جنگ جهانی اول: آشپزخانههای معمول قبل از جنگ جهانی اول، کابینتهایی غیر متصل به دیوار داشتند که محفظههایی برای نگهداری مواد خشک داشت؛ اگرچه در خانههای بزرگتر، ظروف در اتاق غذاخوری نگهداری میشدند. غذاهای فاسد شدنی مانند شیر، گوشت و سبزیجات، به صورت روزانه تهیه میشدند.
دورهٔ صنعتی بعد از جنگ جهانی اول: افزایش تمایل برای ایجاد سهولت بیشتر در خانهداری، منجر به شکل گیری حرکات مطالعاتی صنعت دکور ساختمان در دههٔ 1920 توسط روانشناس صنعتی، لیلیان مولر گیلبرث شد. پیشرفتهای بعدی در طراحی آشپزخانه، زمینه را برای ظهور کابینتبندی پیشساختهٔ امروزی که جزو ساختار لخت خانه هستند، فراهم کرد. در آن زمان، سطوح کار کابینتها، عموماً از جنس لینولئوم یا فولاد ضدزنگ بود. پیشرفتهای فنآوری روز، به مرور امکان تولید کابینتها را در مقیاس صنعتی فراهم کرد.
طراحی داخلی کابینتهای بعد از جنگ جهانی دوم: در ایالات متحدهٔ آمریکا، سطوح روی کانتر از جنس لمینتهای پرسشده با فشار زیاد مانند فورمیکا، محبوبیت و گسترش زیادی پیدا کرد. لمینتها زمینه را برای ظهور سطوح ترازشدهٔ بدون درز، که در طراحیهای آشپزخانهٔ امروزی استفاده از آنها متداول است، فراهم کردند. اگرچه خود لمینتها شروع به جایگزین شدن با مواد سخت مانند فلزات، سنگها و حتی کوارتز کردند.
در اروپا، کابینتهای پیشساخته نیز، در دههٔ 1920 پا به عرصهٔ ظهور نهادند. بهینهسازی جنس موادی که در آنها به کار رفته و سبک بدون قاب کابینتها با مینیمالیسم معماری تداعی شوندهاش، یادبودی از طراحیهای بوهاوس است که در زمینهٔ طراحی آشپزخانه به سبک اروپایی ظهور و به زودی در همهٔ جهان گسترش پیدا کرد.
پدیدههای طراحی پست مدرن کابینت: عناصر دیگر طراحی آشپزخانه، بر انتخاب سیستم کابینتبندی تأثیر میگذارند؛ مثلاً آشپزخانههای پست مدرن، متمایل به حفظ ویژگیهایی مشابه: کف چوب سخت، تونهای رنگی سنگها و دیوارهای لخت به جای کاغذ دیواری هستند، که خود هارمونی ویژهای با کابینتهای مورد استفاده میطلبد.
مدلهای خاص، شامل معرفی امکانات گرانقیمتتری مانند اندازهگیریهای صرفهجویانه برای فضا، اجاقهای بیشتر، صفحات کانتر ضخیمتر(51 تا 76 میلیمتر)، کابینتهای پایه بلند، پرداختهای سنگی، کانتر مرتفع، لوازم آشپزخانهٔ متنوعتر، نورپردازی زیر کانتر و موضعی و سقفهای بلندتر(مثلاً حدود ۳ متر). اگرچه در طراحی روز، موارد فوق امکاناتی عادی محسوب میشوند، اما سیستم کابینت را در آشپزخانهها تغییر دادهاند.
آشپزخانههای امروزی: طراحی مدرن آشپزخانه، تا حدودی بر اساس نتایج مطالعات ارگونومی توسعه یافته است. بر این اساس، «عملکرد» بسیار مهم است. مثلاً یک تحقیق، به دست محققان انسانشناسی انجام شد که طی آن، تعامل مالکان خانهها با کابینتهای آشپزخانه
دکوراسیون منزل شان مورد بررسی قرار گرفت!
آشپزخانههای مدرن بزرگترند و کابینتهای بیشتری دارند. بعضی از آنها، حتی ممکن است تا ۵۰ دراور و درِ کابینت داشته باشند! در سیمای جدید آشپزخانهها، دراورهای عمیق برای ابزارآلات آشپزی، قفسههای بیرون کشیدنی برای اجتناب از خم شدن در خلال جستجو، کشوی اسفنجها در زیر قسمت مسطح سینک ظرفشویی، قفسههای بیرون کشیدنی یا مخفی سطل زباله، کشوهای ادویهجات، قفسههای عمودی نان و کلوچه، سایدهای دراوری تمام کشش و درهای کابینت با جکهای آرامبند به منظور بستهشدن بیصدا و خودکار درهای کابینت، همگی از محبوبیت وسیعی برخوردارند.
بسیاری از مالکان خانهها، با مشکل ظاهر نامطلوب آشپزخانهٔ کهنه برخورد میکنند، که راهحلهای آن به ترتیب نزولیِ هزینه، عبارت است از: برچیدن کابینتهای کهنه و نصب کابینتهای جدید(گرانترین)، جایگزین کردن پوستههای موجود با پوستههای نو(ارزانتر) و تعمیر و پرداخت کابینتهای موجود(ارزانترین؛ در صورتی که توسط خود مالک انجام گردد).
در سال 2009، تأکید بیشتری بر کابینتهای طراحی شده بر مبنای فاکتورهای زیست محیطی شد. کابینتهای موسوم به «کابینتهای سبز»، به تدریج محبوبیت بیشتری پیدا میکنند. از آنجایی که خانهها به سمت کاهش اتلاف حرارت و برودت پیش میروند، هوای داخل آنها کمتر تهویه میشود و این امر، گازهایی را که از رزینهای به کار رفته در فشردهسازی پودر چوبِ بدنهٔ کابینتها آزاد میشود، مورد توجه قرار داده است.
البته عوامل مؤثر بر کیفیت هوای داخل
خانهها به جنس کابینت محدود نمیشود؛ بلکه همهٔ مواد به کار رفته در اثاثیهٔ منازل، کف و دیوارها و پارچههای به کار رفته در دکوراسیون، مواد آزاد شده از فرآیند پخت و پز و قارچهای رشد یابنده تحت اثر رطوبت تولید شده در آشپزخانه، حمام و... و نیز، تهویهٔ ضعیف، همگی از عواملی هستند که بر این موضوع تأثیر میگذارند.
کابینتها جعبههای شش وجهی چوبی هستند که یکی از وجوه، درِ آنهاست.
چوب، انتخابی محبوب در قطعات کابینت، شامل کف، قابها، درها و پانلهای کناره است. البته سبک سنتی کابینتهای چوبی بسیار گران است و بسیاری از مصرفکنندگان، خواهان کابینتهایی با بدنههای فیبری و پرس شده هستند، تا در هزینههای آن صرفهجویی شود. قیمت چوب طبیعی با توجه به نوع آن، متفاوت است؛ مثلاً چوب ساج، گرانتر از گیلاس است، که آن هم گرانتر از چوب افراست و چوب افرا، خود گرانتر از چوب بلوط است. همانگونه که اشاره شد، چوب تر، گرانتر از فیبرهای لایهدار است که خود گرانتر از چوبهای پودری فشرده است.
بدنهٔ کابینت: بدنهٔ کابینت، معمولاً از چوب تر، یا چوبهای پودری فشرده ساخته میشود: به ویژه قسمتهایی که نیاز به شکلدهی ندارند؛ مانند: قفسهها، کنارههای کابینت یا کف دراورها. ضخامت متداول چوب فشرده، ۹/۵ تا ۱۹میلیمتر(۶/۴ میلیمتر برای کف دراورها) است. از آنجا که انتظار میرود کابینتها فرم و شکل خود را در طول زمان حفظ کنند و در شرایط تحمل وزن بالا، خم یا شکسته نشوند، لذا سختی و قدرت چوبهای به کار رفته در بدنهٔ آنها، از اهمیت زیادی برخوردار است.
قدرت و سختی چوبهای پودری فشرده، بسته به فرمولاسیون ساخت آنها تفاوت میکند و به رزین به کار رفته بستگی دارد. پانلهای لمینت شده، معمولاً با پیچ و میخ روی کار بسته میشوند؛ در حالی که چوبهای پودری، پیچ و میخ را به خوبی نگه نمیدارند و لازم است که با چسب، بست یا شیارهای قفلشونده برپاشوند. به طور کلی، کابینتهای ساخته شده از چوب لمینت، گرانتر هستند.
قابها و درهای کابینت در دکوراسیون داخلی: قسمتهای در و قاب در کابینت، میتوانند با استفاده از چوب تر، چوب سخت، بوردهای فیبری با چگالی متوسط یا امدیاف، بوردهای پودری، چوب لمینت یا ترکیبی از آنها ساخته شوند و پوششی تزئینی هم روی آنها را پوشش دهد. پانل متحرک درها، میتواند از چوب روکش دار با قابی از چوب سخت یا امدیاف ساخته شود. چوبهای سخت یا امدیاف میتوانند گوشههای منحنی یا تیز را به خوبی شکل دهند، که در گوشههای درها، پانلهای جلویی دراورها، یا قابهای نما کاربرد دارند؛ در حالی که چوبهای پودری وقتی که ساخته شدند، دیگر به راحتی نمیتوانند شکل گوشههای مناسبی به خود بگیرند. چوبهای لمینت شده هم بدون اینکه مغزشان آشکار شود، نمیتوانند گوشههای خوبی به وجود بیاورند.
وقتی که پانلهای امدیاف شکل داده شدند، میتوانند رنگآمیزی، یا با پوششهای منعطف مانند ترموفویل، پوشانده شوند. همچنین، در صورتی که گوشههای آنها مربع شکل(یا حدوداً مربع شکل) باشد، آنها را میتوان با روکشهای طرح چوب(که گاهی لایهٔ نازکی از چوب طبیعی هستند) یا لمینت فشار قوی پوشش داد.
امروزه، بسیاری از درهای کابینت و پانلهای جلویی دراورها، دارای هستهای از امدیاف هستند؛ آنها میتوانند با استفاده از چوبهای پودری که روکشی هم از جنس لمینت فشارقوی دارند، تزئین شوند. چوبهای طبیعی هم ترکیب برجسته و خوشآیندی از رنگ و طرح، جذب متغیر و لطافت پرداخت را همراه با تنوع جلوه در نورها و زوایای مختلف به نمایش میگذارند. جلوهٔ چوب طبیعی، اگر گوشههای آن شکل داده شده باشد، تنها با به کار بردن چوب سخت در ساخت پانلهای نما در کابینت حاصل میشود و اگر گوشههای آن شکل داده نشده باشد، با روکش چوب هم قابل شبیهسازی است.
همانگونه که قبلاً هم اشاره شد، رهیافتهای ذکر شده، در ساخت کابینت، با یکدیگر قابل ترکیب هم هستند. پوششهای شفاف مختلفی که طرح چوب را نمایان میکنند، عبارتند از شلاک، لاکر، وارنیش یا پلیاورتان، که کاربرد فرم خالص یا مخلوط آنها، میتواند ویژگیهای: رنگدانه دار کردن، سفید کردن، براق کردن، یا پر کردن خُلَل و فُرَج چوب را به سطح کابینت بدهد.
مترجم و ویراستار دکتر شمس خلیلی
یکی از گرایشهای جدید معماری، معماری در دکوراسیون داخلی سبز یا معماری پایدار است که اخیراً مورد توجه بسیاری از معماران معاصر جهان قرار گرفته است. معماری دکوراسیون داخلی از مفاهیم توسعه پایدار منشاء گرفته، سازگاری و هماهنگی با محیط زیست را در پی دارد. هدف از احداث بناهای سبز، بهبود یافتن آب و هوا، جلوگیری از اتلاف انرژی مصرف شونده برای فراهم کردن سرمایش و گرمایش و همچنین کاهش آثار منفی ساخت و ساز بر محیط زیست است.
احداث ساختمانهای سبز، به سلامت انسانهای ساکن در آن و در محیط اطراف آن کمک میکند. الهام گرفتن از طبیعت و استفاده از مصالح بادوام طبیعی و مناسب در عین تکیه بر منبع انرژی سولار برای گرمایش، روشنایی روزانه و تأمین الکتریسیتهٔ لازم برای ساعات غروب و شب، مواردی از استفادهٔ مستقیم از انرژیهای پاک و در دسترس است. بازیافت صحیح ضایعات مصالح ساختمانی هم در راستای همین استراتژیها، هزینههای تولید را کاهش میدهد. صرفه جویی و بهینه مصرف کردن انرژی و در رأس آن، کاربرد انرژیهای پایدار، هماکنون کمتر نقشی در فرهنگ ساحتمانی کشور دارد. به علاوه، در ساخت و سازهای مجتمعهای مسکونی به دست بخش خصوصی و به ویژه در احداث مسکن ثروتمندان، مبالغ قابل توجهی صرف اعمال تزئینات افراطی و بیاصالتی میشود که عمدتاً به ابزارسازی معروف و گاه، حتی خدشهدارکنندهٔ زیبایی نما یا دکوراسیون داخل بناست. انگیزهٔ صرف این هزینههای نامتعادل در زیورآرایی، القای جلال و شکوه و نهایتاً کسب رونق و موفقیت تجاری به ویژه در حرفهٔ بساز و بفروشی است.
این موضوع، متأسفانه به یک رویه در جامعه تبدیل شده است. به نظر میرسد که ارائهٔ رویکردهای زیباییشناسی مدرن، الگوهای بهینهسازی مصرف و احترام به محیط زیست و حقوق اجتماعی شهروندان به اذهان عمومی، بتواند به مرور منجر به جایگزینی روشهای علمی و منطقیتر به جای مدپرستی و درک محدود از زیبایی و سادگی در ساخت و ساز گردد.
اگر معماران ساختمانها بکوشند به جای قبول بی قید و شرط سلیقههای عامیانه و بازارپسند، با لحاظ کردن گزینههای بهبود دهندهٔ بیشتر، ذوق و سلیقهٔ عمومی را به تدریج در جهت پذیرش روشهای بهینهٔ یاد شده هدایت کنند، جای امیدواری هست که لوکسگرایی به روشهای درستتری پیادهسازی شده، اصول معماری مدرن و علمی، جنبههای متفکرانهتری را به ظاهر و عملکرد سازههای مسکونی ببخشد.
در واقع، معماران و معماران دکوراسیون منزل میتوانند رفته رفته به مردم بباورانند که طرحهای زیست محیطی و سازگار با اقلیم، اگر از دیدگاه زیبایی (و فارغ از در نظر گرفتن جنبههای رفاهی و ارگونومی، که از این نظرها بسیار پیشرفتهتر است) از تزیینات رایج کنونی پیشی نگیرد، کمتر از آنها هم نیست.
با اعمال طراحی سبز، منابع طبیعی، قبل، بعد و در طی روند ساخت، کمترین آسیب را دیده، مصالح به کار رفته در ساختمان، عمر مفید طولانی داشته، تا بیشترین حد، قابل بازگشت به چرخهٔ طبیعت خواهند بود. به عقیدهٔ کارشناسان شهرسازی، طول عمر زیاد مصالح در وهلهٔ اول، بهتر از استفادهٔ مجدد یا بازیافت آنهاست.
ساختمانها و دکوراسیون منزل باید طوری طراحی و ساخته شوند، که نیاز آنها به سوخت فسیلی، به کمترین حد ممکن برسد. این از مهمترین اهرمهای حفاظت از طبیعت و اجتناب از دخالت در زنجیرههای مختلف اکوسیستمهاست. اما برای عینیت یافتن مزایای این اصل، میبایست تعداد ساختمانهای بیشتری در کنار هم از آن تبعیت کنند، تا نتایج آن محسوس گردد؛ یعنی همان وظیفهٔ طبیعتدوستانه و فنآورانهای که امروز بر دوش معماران شهرهاست.
ساختمانها باید طوری طراحی و ساخته شوند، که قادر به بهرهگیری از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند. شکل و نحوهٔ استقرار کل ساختمان، پیکربندی فضاهای داخلی و عایقبندی سطوح و مبادی آن میتواند به گـونهای باشد که موجب بهبود سطح رفاه و کاهش مصرف سوخت فسیلی گردد. این رهیافت، در گذشته نیز به دست متفکران معماری جهان، مانند رومیها و یونانیها به کار گرفته میشده است.
راه حل معمول درعصر حاضر برای تقابل با شرایط نامساعد اقلیمی در اکثر شهرهای کشورمان، یعنی کاربرد سامانههای تهویهٔ مطبوع، همراه با مصرف زیاد انرژی است، که آلودگی در طبیعت را به دنبال داشته، روشهای هوشمندانهٔ استفاده از آب، باد، سایه، نور خورشید و امکانات خود طبیعت برای کسب اعتدال، حتی به عنوان جنبهٔ کمکی هم در آن در نظر گرفته نشده است.
هر ساختمان، باید به روشی احداث شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل رسانده، در پایان عمر مفید خود، به عنوان منبعی برای تولید سازههای دیگر قابل استفاده باشد. اگرچه گرایش این اصل به نفع گسترش ساختمانهای جدید است، اما باید اشاره کرد که چون درصد زیادی از منابع موجود در جهان در محیط مصنوعی کنونی به کار رفتهاند، ترمیم و ارتقاء وضع سازههای فعلی برای کاهش آثار سوء زیست محیطی، امری با اهمیت برابر با خلق سازههای جدید است؛ چرا که منابع کافی و ارزان برای احداث محیطهای مصنوعی در جهان وجود ندارد که بتوان برای بازسازی هر نسل از بناها، مقداری جدید از آنها را مورد استفاده قرار داد.
اغلب در مواردی که دسترسی به منابع جدید محدود میگردد، روشهایی ابداع میشوند که بر اساس آنها، ساختمانهایی را که در گذشته ساخته شدهاند، میتوان برای مقاصد دیگر استفاده کرد؛ با این حال، تغییرات ضروری هم میتوانند باعث تغییر شکل اساسی بنا شوند. البته این دیدگاه در تقابل با حفظ میراث فرهنگی و تمایل اقشاری از جامعه به حفظ ساختمانهای سنتی و کهن، باعث درگرفتن مناقشاتی میگردد، که برای حل و فصل کردن آنها، میبایست در بررسی اولویتهای زیستمحیطی، بهبود سطح زندگی اجتماعی و همچنین هویت و فرهنگ تعادلی برقرار کرد و به توافق نظر رسید.
معماری سبز به همهٔ افرادی که از ساختمان استفاده میکنند، احترام میگذارد. معماران به تدریج از وجود سموم شیمیایی مختلف در سایتهای ساختمانی آگاه شده اند و به تازگی استفاده از مواد عایـق دارای ترکیبات «کلروفلوئوروکربن» در ساخت بناها ممنوع شده است. روز به روز تسهیلات بیشتری برای استفادهٔ معلولان، نابینایان، کودکان و سالمندان در معماری مدرن فراهم میشود. نیازهای روانی و آسایش روح انسان در کنار مسائل رفاهی و ایمنی سازه، هر روز بیشتر از قبل در نظر گرفته میشوند و تلاش میگردد که ساختمانها با تأثیر شادی آفرینی و توجه به رضایت از زندگی در «خانه»، ساخته شوند.
گلن مورکات، معمار استرالیایی، میگوید: «ساختمان باید زمین را به گونهای آرام و سبک لمس کند». این جمله، ویژگیی از تعامل میان ساختمان و سایت دربرگیرندهٔ آن را ابراز میکند که برای فرآیند سبز، امری ضروری است. ساختمانی که انرژی را بیرویه مصرف میکند، آلودگیساز و با کاربران خویش بیگانه است؛ در نتیجه، با توجه به این دیدگاه، هرگز زمین را به گونهای آرام و سبک لمس نمیکند.
در واقع، نمیتوان بنا را از سایت ساخته شده در آن خارج نمود و شرایط قبل از احداث را دوباره در سایت احیا کرد. در صورتی میتوانیم بگوییم که اصل فوق در یک معماری سبز کاملاً اجرا شده است، که بتوان در هنگام پایان کاربری یک سازه، آن را طوری جمعآوری کرد که سایت دربرگیرندهاش با کمترین تغییر، به شکل اولیهٔ خود بازگردد؛ مسئلهای که در احداث نمایشگاههای موقت، بسیار حائز اهمیت است.
تمامی اصول سبز، میبایست در روندی کلنگر برای ساخت محیط مصنوعی به کار گرفته شوند. معماری سبز، باید بیش از یک ساختمان منفرد قطعه خود را شامل شود و یک شکل پایدار از محیط شهری را ارائه کند.
مزایای ساختمان سبز عبارتند از:
استفاده از انرژیهای طبیعی در ساختمان
ثبات محیط داخلی ساختمان
استفاده از پساب ساختمان در تأمین آب مورد نیاز برای آبیاری فضای سبز
بهینه سازی مصرف انرژی و کاهش اتلاف آن
توجه به اقلیم منطقه
استفاده از مصالح قابل بازیافت غیرمضر از نظر شیمیایی که دوست سلامت انسان هستند.
ساخت با نزدیکترین مصالح به طبیعت
کاشت گیاهان طبیعی به عنوان الهام دهندهٔ طراحی زنده
اجتناب از صدمه رساندن به وضعیت طبیعی اراضی منطقه
کمک به بهبود کیفیت زندگی در سایهٔ گرایش به حفظ محیط زیست
سازگاری معماری ساختمان با در نظر گرفتن شخصیت اکولوژی منطقه
مترجم و ویراستار دکتر شمس خلیلی